دلنوشته
03 شهریور 1397 توسط فائزه غفاري
خـدای مهـربـان در آیـه ؛
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ (صافات/103)می فرماید:
“ابراهیم،اسماعیل را برگونه اش انداخت!…”
و بعد هیچ نمی گوید،
توضیح نمی دهد
مـا می مانیم و یـک دنیـا انتظـار
این که خب بقیه اش … چه گذشت؟
چه شد؟
بقیه داستان را سکوت می کند و هیچ نمی گوید.
انگار خدا در قرآنش نمی خواهد سر بریدن اسماعیل را،
خنجر کشیدن ابراهیم را،
دل کندن پدر از پسر را به تصویر بکشد.
من می گویم نمی گوید
که رعایت حال بانویی را کرده باشد
که شبهای تنهایی اش را قرآن زیبا می کرد!!
برای شب هایی که می رسد به این آیه
من می گویم برای دل زینب(س) بوده
من می گویم خدا هوای دلش را داشته
خیلی …!!!